جواني گفت پيري را چه تدبير؟
كه يار از من گريزد چون شوم پير
جوابش داد پير نغز گفتار
كه در پيري تو خود بگريزي از يار نظامي
٭ ٭ ٭
خدايا راست گويم فتنه از تست
ولي از ترس نتوانم چخيدن
لب و دندان تركان ختا را
بدين خوبي نبايست آفريدن
كه از دست لب و دندان ايشان
به دندان دست و لب بايد گزيدن قائم مقام فراهاني
٭ ٭ ٭
هر كس كه تو دلبرش شدي پير نشد
وز شربت وصل تو كسي سير نشد
كس را نشنيده ام كه با ديدن تو
آب از لب و لوچه اش سرازير نشد
٭ ٭ ٭
هر خانه در آن سه چهار دختر باشد
بي شبهه عزاخانه مادر باشد
گر دختر تو جوجه خورد هر شب و روز
چشمش پي نان خشك شوهر باشد
٭ ٭ ٭
گفتم رخ تو بهار خندان منست
گفت آن تو نيز باغ و بستان منست
گفتم لب شكرين تو آن منست
گفت از تو دريغ نيست گر جان منست فرخي
كه يار از من گريزد چون شوم پير
جوابش داد پير نغز گفتار
كه در پيري تو خود بگريزي از يار نظامي
٭ ٭ ٭
خدايا راست گويم فتنه از تست
ولي از ترس نتوانم چخيدن
لب و دندان تركان ختا را
بدين خوبي نبايست آفريدن
كه از دست لب و دندان ايشان
به دندان دست و لب بايد گزيدن قائم مقام فراهاني
٭ ٭ ٭
هر كس كه تو دلبرش شدي پير نشد
وز شربت وصل تو كسي سير نشد
كس را نشنيده ام كه با ديدن تو
آب از لب و لوچه اش سرازير نشد
٭ ٭ ٭
هر خانه در آن سه چهار دختر باشد
بي شبهه عزاخانه مادر باشد
گر دختر تو جوجه خورد هر شب و روز
چشمش پي نان خشك شوهر باشد
٭ ٭ ٭
گفتم رخ تو بهار خندان منست
گفت آن تو نيز باغ و بستان منست
گفتم لب شكرين تو آن منست
گفت از تو دريغ نيست گر جان منست فرخي
No comments:
Post a Comment